معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند

معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند

در دنیای بازی‌های ویدیویی، آثار جهان‌باز همواره جایگاه ویژه‌ای داشته‌اند؛ اما در میان نام‌های پرآوازه‌ای چون Grand Theft Auto V و Elden Ring، برخی عناوین ارزشمند به‌ناحق در حاشیه قرار گرفته‌اند، آثاری که با وجود کیفیت بالا و طراحی خلاقانه، هرگز به شهرت جهانی دست نیافتند.

این بازی‌ها، که گاه به‌عنوان «الماس‌های پنهان» شناخته می‌شوند، تجربه‌هایی غنی، هیجان‌انگیز و متفاوت از جریان اصلی ارائه می‌دهند. عناوینی مانند Sunset Overdrive و Sleeping Dogs با نگاهی نو به فرمول جهان‌باز، مسیرهای تازه‌ای را در طراحی گیم‌پلی و روایت داستانی گشودند. هرچند امروز کمتر در مرکز توجه قرار دارند، اما تأثیرشان بر توسعه بازی‌های مدرن انکارناپذیر است.

در این مقاله، قصد داریم شما را به سفری جذاب برای بازشناسی این آثار فراموش‌شده ببریم، آثاری که هر گیمر علاقه‌مند به سبک جهان‌باز، باید حداقل یک‌بار تجربه‌شان کند.

۱. Sunset Overdrive: تجربه‌ای پرجنب‌وجوش و نامتعارف

۱۰ بازی جهان باز فراموش شده که نباید از دست بدهید - گیمفا

در سال ۲۰۱۴، بازی Sunset Overdrive به‌صورت انحصاری برای Xbox One عرضه شد و به‌سرعت به یکی از متفاوت‌ترین و خلاقانه‌ترین تجربه‌های جهان‌باز نسل خود تبدیل شد. در دورانی که بسیاری از بازی‌ها در فضای «واقع‌گرایی خشن» و فیلترهای رنگی تیره غرق شده بودند، Sunset Overdrive همچون نسیمی تازه ظاهر شد و با رنگ، انرژی و سبک بصری منحصربه‌فرد خود، روحی تازه به این ژانر بخشید.

شهر Sunset City در این بازی، با طراحی پرجزئیات و رنگارنگ خود، در هر گوشه‌اش سرشار از جنب‌وجوش و شخصیت است. اما آنچه این عنوان را واقعاً متمایز می‌کرد، هویت خاص و جسورانه‌اش بود از طنزهایی که دیوار چهارم را می‌شکستند تا زیبایی‌شناسی پانک‌محور و طراحی آشفته‌ای که عمداً از نظم فاصله می‌گرفت.

Sunset Overdrive هرگز تلاش نمی‌کرد جدی باشد؛ دیالوگ‌های هوشمندانه‌اش با فضای آنارشیستی بازی هماهنگ بودند و همین رویکرد، تجربه‌ای بی‌نظیر و سرگرم‌کننده خلق کرده بود. اگرچه بخش داستانی بازی نسبتاً کوتاه بود، اما سیستم جابه‌جایی پویا و خلاقانه آن از سر خوردن روی ریل‌ها گرفته تا پرش از روی خودروها گیم‌پلی را به تجربه‌ای تکرارپذیر و لذت‌بخش تبدیل کرده بود.

این بازی، با جسارت در طراحی و بی‌پروایی در روایت، نشان داد که جهان‌باز می‌تواند فراتر از کلیشه‌های واقع‌گرایانه حرکت کند و به فضایی برای خلاقیت، شوخ‌طبعی و آزادی تبدیل شود.

۲. Prototype؛ فانتزی تاریک که در هیاهوی جهان‌بازها گم شد

معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند - گیم اینسایدر

 

در سال ۲۰۰۹، بازی Prototype با ورود خود به دنیای آثار جهان‌باز، تجربه‌ای متفاوت و آشفته از فانتزی قدرت را به بازیکنان ارائه داد. ساخته‌ی استودیوی Radical Entertainment، شما را در نقش الکس مرسر قرار می‌داد، مردی که پس از آلوده شدن به ویروسی مرموز، به موجودی فراانسانی با توانایی‌های خارق‌العاده تبدیل می‌شود، اما حافظه‌اش را از دست می‌دهد. نسخه بازسازی‌شده شهر نیویورک در این بازی، به میدان نبردی زنده و پرتنش بدل شده بود؛ جایی که موجودات آلوده و نیروهای نظامی درگیر نبردی بی‌پایان بودند.

Prototype با گیم‌پلی سریع، آزادی عمل بالا و طراحی خشن و بی‌پروا، تحسین بسیاری را برانگیخت. اما با وجود پتانسیل بالا، هرگز به موفقیتی که شایسته‌اش بود دست نیافت. دنباله‌ای با عنوان Prototype 2 عرضه شد، اما نتوانست انرژی و نوآوری نسخه اول را تکرار کند و در نهایت با عملکردی ضعیف، مسیر این مجموعه را متوقف ساخت.

از آن زمان تاکنون، خبری از نسخه سوم منتشر نشده و با توجه به تعطیلی بخش‌هایی از تیم سازنده، احتمال ساخت ادامه‌ای برای این مجموعه بسیار کم‌رنگ است. با این حال، شایعاتی درباره تولید نسخه ریمستر از این دوگانه شنیده می‌شود، امیدی برای بازگشت یکی از متفاوت‌ترین تجربه‌های جهان‌باز که در زمان خود، جسارت و تاریکی را به شکلی منحصربه‌فرد به تصویر کشید.

۳. inFamous: تلفیق سینما و واقع‌گرایی در دل یک فانتزی ابرقهرمانی

معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند - گیم اینسایدر

بازی inFamous با عرضه خود توانست داستانی ابرقهرمانی را به شکلی منحصربه‌فرد وارد ژانر جهان‌باز کند—روایتی که هم از واقع‌گرایی بهره می‌برد و هم حال‌وهوای سینمایی داشت. بازیکنان در نقش کول مک‌گراث قرار می‌گرفتند؛ پیک موتوری‌ای که پس از انفجاری عظیم در شهر Empire City جان سالم به‌در برده و حالا به قدرت‌های الکتریکی ویرانگری دست یافته است. در حالی که شهر درگیر هرج‌ومرج، درگیری‌های گروهی و توطئه‌های پنهان است، کول باید تصمیم بگیرد که از توانایی‌های تازه‌اش برای برقراری عدالت استفاده کند یا مسیر سلطه را در پیش گیرد.

اگرچه این عنوان در ادامه با دنباله‌هایی همراه شد، اما نسخه اول inFamous همچنان به‌عنوان بهترین و تأثیرگذارترین اثر این مجموعه شناخته می‌شود. این بازی موفق شد فانتزی قدرت را به شکلی ملموس و هیجان‌انگیز به بازیکنان منتقل کند—تجربه‌ای که نسخه‌های بعدی، با وجود کیفیت بالا، نتوانستند به همان تازگی و عمق آن دست یابند.

inFamous نه‌تنها در طراحی گیم‌پلی و روایت داستانی موفق بود، بلکه در خلق یک قهرمان خاکستری با انتخاب‌های اخلاقی پیچیده، استانداردی تازه برای بازی‌های ابرقهرمانی جهان‌باز تعریف کرد.

۴. Red Faction: Guerilla: انقلابی در تخریب‌پذیری و طراحی شوترهای جهان‌باز

معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند - گیم اینسایدر

Red Faction: Guerrilla با عرضه خود در سال ۲۰۰۹، نه‌تنها مسیر فرنچایز Red Faction را دگرگون کرد، بلکه استانداردی تازه برای بازی‌های شوتر جهان‌باز به وجود آورد. بازیکنان در نقش الک میسون قرار می‌گرفتند—مبارزی که در دل شورشی علیه نیروی دفاعی زمین (EDF) گرفتار شده و باید با استفاده از هر ابزار ممکن، سازه‌های دشمن را نابود کند.

آنچه Guerrilla را از دیگر آثار هم‌سبک متمایز می‌کرد، سیستم تخریب‌پذیری پیشگامانه‌اش بود. تقریباً تمام ساختمان‌ها و سازه‌های بازی قابل تخریب بودند و بازیکنان به‌جای تکیه صرف بر تیراندازی، تشویق می‌شدند تا با پتک، مواد منفجره یا حتی وسایل نقلیه، تأسیسات دشمن را به‌طور کامل فرو بریزند—تجربه‌ای که هم سرگرم‌کننده بود و هم حس قدرت و آزادی عمل را به‌خوبی منتقل می‌کرد.

فیزیک تخریب در Guerrilla هنوز هم بی‌رقیب باقی مانده و کمتر عنوان مدرنی توانسته همان حس خلاقیت آشفته و لذت‌بخش را بازآفرینی کند. با این حال، ضعف در روایت داستانی و شخصیت‌پردازی باعث شد تا بازی نتواند به جایگاهی که از نظر گیم‌پلی شایسته‌اش بود، دست یابد. اگر Guerrilla از داستانی عمیق‌تر و قهرمانی به‌یادماندنی‌تر بهره‌مند بود، شاید امروز Red Faction به‌عنوان یکی از فرنچایزهای بزرگ و ماندگار صنعت بازی شناخته می‌شد.

۵. سری Mercenaries: سری اکشن‌محور جهان‌بازی که زودتر از موعد فراموش شد

معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند - گیم اینسایدر

سری Mercenaries تنها شامل دو بازی بود، دو اثری که با وجود پتانسیل بالا، به‌سرعت از حافظه جمعی گیمرها محو شدند. هر دو عنوان، سه شخصیت اصلی مشترک داشتند که ابتدا به‌عنوان مأموران یک آژانس دولتی فعالیت می‌کردند و سپس مسیر مستقل خود را در دنیایی پرآشوب دنبال کردند. بازیکنان می‌توانستند یکی از این سه شخصیت را انتخاب کنند:

  • جنیفر موی: مأمور سابق MI6، باهوش و زیرک
  • کریس جیکوبز: نیروی سابق دلتا، قدرتمند و کاریزماتیک
  • ماتیاس نیلسون: تکاور سوئدی با موهای موهاک و علاقه‌مند به انفجارهای مهیب

نسخه اول بازیکنان را به کره شمالی می‌برد تا در مأموریتی برای سرنگونی یک رژیم دیکتاتوری درگیر شوند؛ رژیمی که مخفیانه در حال توسعه سلاح‌های هسته‌ای بود. دنباله بازی، ماجرا را به ونزوئلا منتقل کرد و در فضایی پرتنش و سیاسی، بازیکنان را درگیر نبردهای شهری و جناحی کرد.

فرمول بازی‌ها ساده اما مؤثر بود: انفجارهای اغراق‌آمیز، وسایل نقلیه متنوع، و جناح‌هایی که بازیکن می‌توانست برای آن‌ها مأموریت انجام دهد از ارتش چین گرفته تا مافیای روسیه و حتی دزدان دریایی جامائیکایی. این ترکیب، تجربه‌ای آزاد و پرهیجان خلق کرده بود که می‌توانست پایه‌گذار یک فرنچایز بلندمدت باشد.

اما با تعطیلی استودیوی Pandemic، مسیر این مجموعه به‌ناگاه متوقف شد. در حالی که Mercenaries می‌توانست به یکی از نمادهای اکشن جهان‌باز تبدیل شود، اکنون تنها در خاطره‌ی طرفداران قدیمی باقی مانده است.

۶. Sleeping Dogs: بهترین جایگزین برای GTA

معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند - گیم اینسایدر

در میان موج بازی‌هایی که تلاش کردند فرمول موفق Grand Theft Auto را تقلید کنند، Sleeping Dogs به‌عنوان یکی از معدود عناوینی شناخته می‌شود که توانست هویت مستقل و قدرتمند خود را شکل دهد. این بازی که در خیابان‌های پرتنش و پرجنب‌وجوش هنگ‌کنگ جریان دارد، داستان وی شِن را روایت می‌کند، افسری مخفی که مأموریت دارد به درون سازمان‌های تبهکاری تریاد نفوذ کرده و آن‌ها را از درون متلاشی کند.

آنچه Sleeping Dogs را از دیگر رقبا متمایز می‌کرد، تمرکز آن بر مبارزات تن‌به‌تن و هنرهای رزمی بود؛ رویکردی که به‌جای درگیری‌های مسلحانه سنتی، انرژی و هیجانی تازه به گیم‌پلی تزریق می‌کرد. طراحی مبارزات، انیمیشن‌های روان و سیستم ضدحمله هوشمندانه، تجربه‌ای سینمایی و نفس‌گیر خلق کرده بود که کمتر در بازی‌های جهان‌باز دیده می‌شد.

با وجود گذشت سال‌ها از عرضه، بسیاری از گیمرها هنوز Sleeping Dogs را یکی از سینمایی‌ترین و در عین حال نادیده‌گرفته‌شده‌ترین آثار جهان‌باز می‌دانند. این بازی طرفداران وفاداری دارد که همچنان خواهان دنباله‌ای برای آن هستند. هرچند Sleeping Dogs 2 زمانی در مرحله توسعه قرار داشت، اما پروژه به‌طور کامل لغو شد و بخش‌هایی از محتوای آن در بازی آنلاین رایگان Triad Wars مورد استفاده قرار گرفت.

Sleeping Dogs نمونه‌ای از بازی‌هایی است که با جسارت در طراحی و روایت، توانست جایگاهی ویژه در دل مخاطبان پیدا کند، جایگاهی که حتی با گذشت زمان، فراموش نشده است.

۷. Rage: تلفیقی جسورانه از آخرالزمان و سرگرمی بی‌حد

معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند - گیم اینسایدر

بازی Rage با ترکیب فضای پساآخرالزمانی Fallout و هیجان بی‌قید و شرط Borderlands، تلاش کرد تجربه‌ای متفاوت در ژانر شوتر جهان‌باز ارائه دهد. داستان بازی پس از برخورد یک سیارک به زمین آغاز می‌شود؛ جایی که بازیکن در نقش یک بازمانده از پناهگاهی زیرزمینی بیرون می‌آید تا با دنیایی ویران‌شده، تحت سلطه راهزنان و جهش‌یافته‌ها روبه‌رو شود.

با وجود اینکه Rage هرگز به موفقیتی بزرگ دست نیافت، اما از نظر طراحی گیم‌پلی و سیستم تیراندازی، تجربه‌ای کم‌نظیر بود. هر سلاح حس وزن و قدرت خاصی داشت و استفاده از Wingstick، سلاح نمادین بازی، احساس رضایت و تسلط را به‌خوبی منتقل می‌کرد. محیط‌های بازی نیز با تنوع بالا و طراحی چشم‌گیر، بازیکن را به کاوش و درگیری‌های خلاقانه دعوت می‌کردند.

در سال ۲۰۱۹، دنباله‌ای با عنوان Rage 2 منتشر شد که با لحن کارتونی‌تر و رنگ‌بندی اغراق‌آمیز، تلاش کرد مسیر تازه‌ای را دنبال کند. اما این تغییر سبک نتوانست با مخاطبان ارتباط برقرار کند و بازی در نهایت زیر سایه عناوین بزرگ‌تری مانند Red Dead Redemption 2 قرار گرفت.

Rage نمونه‌ای از بازی‌هایی است که با جسارت در طراحی و تلفیق سبک‌ها، می‌توانست به یک فرنچایز ماندگار تبدیل شود اما در نهایت، به‌عنوان تجربه‌ای جذاب و ناتمام در حافظه گیمرها باقی ماند.

۸. The Saboteur: تجربه‌ای فراموش‌شده از مقاومت در دل پاریس اشغال‌شده

معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند - گیم اینسایدر

درست مانند سری Mercenaries، بازی The Saboteur نیز قربانی تعطیلی استودیوی Pandemic شد و با وجود پتانسیل بالا، به‌تدریج از خاطره جمعی گیمرها محو شد. این عنوان که از سوی بسیاری از طرفداران به‌عنوان یکی از دست‌کم‌گرفته‌شده‌ترین آثار جهان‌باز توصیف می‌شود، بازیکنان را در نقش یکی از اعضای مقاومت فرانسه در دوران اشغال نازی‌ها قرار می‌داد، در دل شهری که هم از نظر بصری و هم روایی، به‌طرز خلاقانه‌ای طراحی شده بود.

پاریس در The Saboteur به مناطق تحت کنترل نازی‌ها تقسیم شده بود که با سبک بصری سیاه‌وسفید و هایلایت‌های قرمز خیره‌کننده نمایش داده می‌شدند. با آزادسازی هر منطقه از طریق خرابکاری، ترور یا تخریب، رنگ به‌تدریج به آن بخش بازمی‌گشت، مکانیکی هنری که حس پیشرفت را نه‌تنها در گیم‌پلی، بلکه در طراحی بصری نیز منتقل می‌کرد.

هویت هنری بازی، یکی از نقاط قوت منحصربه‌فرد آن بود؛ چیزی که در آثار جهان‌باز کمتر دیده می‌شود. The Saboteur بازیکنان را به استفاده از روش‌های مخفی‌کارانه تشویق می‌کرد، نفوذ به پایگاه‌های دشمن، کارگذاری بمب، و ایجاد حواس‌پرتی برای بی‌ثبات‌سازی نیروهای آلمانی. همچنین وجود مکانیک‌های پارکور، گشت‌وگذار در پاریس را پویا و سرگرم‌کننده‌تر کرده بود.

با وجود این نوآوری‌ها، سرنوشت بازی با بسته شدن استودیوی سازنده‌اش گره خورد و هرگز فرصتی برای ادامه یا بازسازی پیدا نکرد. The Saboteur نمونه‌ای از بازی‌هایی است که با جسارت هنری و طراحی خلاقانه، می‌توانست به یک فرنچایز ماندگار تبدیل شود اما در نهایت، به‌عنوان یک تجربه ارزشمند و فراموش‌شده در تاریخ بازی‌های ویدیویی باقی ماند.

۹. Two Worlds: نقش‌آفرینی جاه‌طلبانه‌ای که زیر سایه رقبا محو شد

معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند - گیم اینسایدر

Two Worlds یکی از آن بازی‌های جاه‌طلبانه‌ای بود که تلاش کرد تجربه‌ای وسیع و بی‌وقفه از دنیای فانتزی ارائه دهد. بازیکنان می‌توانستند در محیطی شلوغ و گسترده بدون نیاز به صفحات بارگذاری، آزادانه کاوش کنند. دنیای بازی مملو از موجودات افسانه‌ای بود از اوگرها و غول‌ها گرفته تا اورک‌ها—که تنوع دشمنان را به سطحی چشمگیر رسانده بود.

با این حال، دو عامل کلیدی مانع از آن شدند که Two Worlds به جایگاهی که شایسته‌اش بود دست یابد. نخست، هم‌زمانی عرضه آن با The Elder Scrolls IV: Oblivion نقش‌آفرینی فانتزی‌ای که از نظر کیفیت و محبوبیت، فاصله زیادی با رقیب خود داشت. دوم، تغییرات ناموفق در دنباله بازی یعنی Two Worlds II که ویژگی‌های منحصربه‌فرد نسخه اول را کنار گذاشت.

در نسخه ابتدایی، شخصیت‌های غیرقابل‌بازی (NPC) با لحنی اغراق‌آمیز و سبک گفتاری «انگلیسی باستانی» صحبت می‌کردند، عنصری که به بازی هویت خاصی می‌بخشید. اما در Two Worlds II این ویژگی حذف شد و موجودات فانتزی جای خود را به طراحی‌های واقع‌گرایانه‌تر دادند. نتیجه، تجربه‌ای بود که نه‌تنها نوآوری نسخه اول را نداشت، بلکه چیزی برای متمایز شدن از دیگر عناوین مشابه نیز ارائه نمی‌داد.

در نهایت، با از دست رفتن هویت روایی و هنری، این مجموعه به‌تدریج از صحنه رقابت محو شد و تنها در خاطره‌ی طرفداران سبک نقش‌آفرینی جهان‌باز باقی ماند.

۱۰. Just Cause: آشوب خالص در جهانی پرمقیاس و بی‌مرز

معرفی بازی‌های جهان باز فراموش‌شده‌ای که هر گیمری باید تجربه کند - گیم اینسایدر

سری Just Cause زمانی به‌عنوان یکی از ناب‌ترین جلوه‌های آشوب و آزادی در دنیای بازی‌های ویدیویی شناخته می‌شد. این فرنچایز با ترکیب خلاقیت، انفجارهای مهیب و نقشه‌هایی عظیم، تجربه‌ای بی‌حد و مرز از جهان‌باز ارائه می‌داد که در هر نسخه، مرزهای مقیاس را جابه‌جا می‌کرد.

هر نسخه جدید از Just Cause گستره‌ای وسیع‌تر از قبل داشت و برخی از بزرگ‌ترین نقشه‌ها در میان آثار جهان‌باز را به نمایش گذاشت. اما این گسترش بی‌وقفه، چالش‌هایی نیز به همراه داشت به‌ویژه در حفظ کیفیت فنی و طراحی مأموریت‌ها. Just Cause 3 با وجود ارائه سرگرمی انفجاری و مکانیک‌های جذاب، با مشکلات فنی و بهینه‌سازی ضعیف مواجه بود. در حالی که Just Cause 4 با ایرادات فنی بیشتر و مأموریت‌هایی تکراری، نتوانست انتظارات را برآورده کند و در نهایت تجربه‌ای ناامیدکننده رقم زد.

با این حال، حتی با وجود این کاستی‌ها، هر نسخه از این سری همچنان توانسته سرگرمی‌ای بی‌نظیر و پرانرژی خلق کند، تجربه‌ای که بازیکنان را به دل هرج‌ومرجی کنترل‌شده می‌برد و آزادی عمل را به بالاترین سطح ممکن می‌رساند. Just Cause یادآور این حقیقت است که گاهی، آشوب و اغراق می‌توانند به‌تنهایی پایه‌گذار یک تجربه فراموش‌نشدنی باشند.

جمع‌بندی

دنیای بازی‌های جهان‌باز تنها به نام‌های پرفروش و پرزرق‌وبرق محدود نمی‌شود. در گوشه‌های کمتر دیده‌شده این ژانر، آثاری وجود دارند که با نوآوری، خلاقیت و سرگرمی خالص، تجربه‌هایی منحصربه‌فرد را رقم زده‌اند. از تخریب‌پذیری بی‌رقیب Red Faction: Guerrilla گرفته تا مبارزات سینمایی و نفس‌گیر Sleeping Dogs، این ۱۰ بازی نشان می‌دهند که گاهی بهترین ماجراجویی‌ها در جایی خارج از جریان اصلی پنهان شده‌اند.

اگر به‌دنبال تجربه‌ای پرانرژی، رنگارنگ و سرشار از طنز هستید، Sunset Overdrive انتخابی هوشمندانه است. اما اگر ترجیح می‌دهید در دل یک درام جنایی عمیق با مبارزات تن‌به‌تن خلاقانه غرق شوید، Sleeping Dogs همان گنج فراموش‌شده‌ای است که نباید از دست بدهید.

ماجراجویی بعدی شما در کدام‌یک از این دنیاهای فراموش‌شده رقم خواهد خورد؟ اگر بازی جهان‌باز underrated دیگری را می‌شناسید، حتماً در بخش نظرات با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید. شاید وقت آن رسیده باشد که دوباره به سراغ این جواهرهای پنهان برویم.

| مطالب فیلم وسریال

| مطالب بازی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *