راز سیاه فیونا: آیا پرنسس محبوب شرک یک آدم‌خوار بود؟

راز سیاه فیونا: آیا پرنسس محبوب شرک یک آدم‌خوار بود؟

در دنیای رنگارنگ و طنزآلود انیمیشن «شرک»، شخصیت‌ها اغلب با کلیشه‌های افسانه‌ای بازی می‌کنند و آن‌ها را زیر و رو می‌سازند. اما در میان همه این شوخی‌ها و طعنه‌ها، تئوری‌ای وجود دارد که نه‌تنها مرز طنز را پشت سر می‌گذارد، بلکه به قلمرو تاریک و ترسناک روان انسان پا می‌گذارد. این تئوری درباره فیونا است؛ همان شاهزاده‌ای که در برج زندانی بود، منتظر نجات، و شب‌ها به غول تبدیل می‌شد. اما اگر این انتظار، فقط یک ظاهر فریبنده بود؟ اگر فیونا، برخلاف تصور ما، برای زنده ماندن از روش‌هایی استفاده کرده باشد که هیچ‌کس جرئت تصورش را ندارد؟

بیست سال بدون جعبه غذا
راز سیاه فیونا آیا پرنسس محبوب شرک یک آدم‌خوار بود

فیونا بیست سال در برجی دورافتاده زندانی بود؛ جایی که نه راهی برای ورود داشت، نه نشانی از تأمین غذا. اطراف برج، گدازه‌های سوزان جریان داشتند و تنها موجودی که به او نزدیک بود، یک اژدهای آتش‌افشان بود. در این شرایط، سؤال ساده‌ای مطرح می‌شود: او چگونه زنده ماند؟ پاسخ، اگرچه ناخوشایند است، اما با نگاهی دقیق‌تر به جزئیات فیلم، منطقی به نظر می‌رسد. شوالیه‌هایی که برای نجاتش می‌آمدند، هرگز بازنمی‌گشتند. آیا ممکن است فیونا، در غیاب منابع غذایی، از آن‌ها تغذیه کرده باشد؟ آیا آن‌ها، به‌جای قهرمان، به قربانی تبدیل شدند؟

دگردیسی‌های شبانه، کلید اشتها

فیونا شب‌ها به غول تبدیل می‌شود؛ موجودی با قدرت بدنی بالا، خلق‌وخوی متفاوت و البته اشتهایی خاص. در دنیای «شرک»، غول‌ها گوشت‌خوارند. این نکته، وقتی با رفتار فیونا در قالب غول ترکیب می‌شود، معنای تازه‌ای پیدا می‌کند. او نه‌تنها از این دگردیسی نمی‌ترسد، بلکه به‌سرعت با آن خو می‌گیرد. جمله‌ای که درباره «زشت بودن» خود می‌گوید، شاید اشاره‌ای به ظاهرش نباشد، بلکه به کاری باشد که برای بقا انجام داده است. آیا شب‌های طولانی در برج، او را به شکارچیی تبدیل کرده‌اند که برای زنده ماندن، از گوشت شوالیه‌ها تغذیه کرده است؟

وجود سرنخ‌های مشکوک در قلعه
راز سیاه فیونا آیا پرنسس محبوب شرک یک آدم‌خوار بود

در قلعه‌ای که فیونا در آن زندانی بود، نشانه‌هایی وجود دارد که نمی‌توان به‌سادگی از کنارشان گذشت. اسکلت اسب‌ها دست‌نخورده باقی مانده، اما بقایای شوالیه‌ها ناقص‌اند. کتاب آشپزی اژدها، روی صفحه‌ای باز است که دستور تهیه خورش شوالیه را نشان می‌دهد. دیگی بزرگ در کنار آن قرار دارد که به‌راحتی می‌تواند یک انسان را در خود جای دهد. آیا این‌ها فقط شوخی‌های تصویری‌اند؟ یا نشانه‌هایی از حقیقتی تلخ؟ رفتار فیونا نیز در خلوت، بیشتر به موجودی عادت‌کرده به تاریکی شب می‌ماند تا یک شاهزاده‌ی مظلوم.

کمی سیاست و زبان‌شناسی

راز سیاه فیونا آیا پرنسس محبوب شرک یک آدم‌خوار بوددر پایان فیلم، فیونا پس از بوسه شرک، برای همیشه به شکل غول باقی می‌ماند. در ظاهر، این یک پیروزی عاشقانه است. اما اگر نگاه دقیق‌تری داشته باشیم، شاید این تغییر، بازتابی از هویت واقعی او باشد؛ هویتی که در طول سال‌ها زندگی شبانه، شکل گرفته و تثبیت شده است. در این روایت، غول بودن نه یک نفرین، بلکه یک پذیرش است. زبان فیلم نیز با واژگانی چون «ناجی»، «شوالیه» و «قربانی» بازی می‌کند و جای آن‌ها را عوض می‌کند. این جابه‌جایی، نقدی است بر افسانه‌هایی که پایان خوش را بدون پرداختن به هزینه‌های پنهان آن، روایت می‌کنند.

جمع بندی

راز سیاه فیونا آیا پرنسس محبوب شرک یک آدم‌خوار بود

اگر این تئوری درست باشد، «شرک» دیگر فقط یک انیمیشن کودکانه نیست. بلکه تبدیل می‌شود به مستندی درباره بقا، درباره انتخاب‌های سخت در شرایط غیرانسانی، و درباره چهره‌ی واقعی کسانی که در افسانه‌ها به‌عنوان قهرمان یا قربانی معرفی می‌شوند. فیونا، با ظاهر معصوم و رفتار دل‌نشینش، شاید همان هیولایی باشد که از ابتدا درونش زندگی می‌کرده. و این، نبوغ پنهان داستان است. «شرک» به ما می‌گوید زیبایی درون مهم است، اما شاید آن درون، آن‌قدر تاریک باشد که ترجیح بدهیم هرگز به آن نگاه نکنیم.

دفعه بعد که «شرک» را تماشا می‌کنی، به دیگ بزرگ اژدها، به نگاه فیونا به شوالیه‌ها، و به سکوت طولانی‌اش درباره سال‌های زندان دقت کن. شاید آن سکوت، بلندترین فریاد باشد.

| مطالب فیلم وسریال

| مطالب بازی